برای دانلود فهدست و مقدمه بر روی روان شناسی عمومی جلد 5 کلیک کنید.
در زندگی ماشینی جوامع بشری، اغلب مردم جهان دچار انواع بیماریهای روانتنی شده و میشوند و جسم را رنجور و معذب میکند.
بیتردید منشاء و مأخذ اصلی این قبیل عوارض روانتنی، بروز و ظهور معضلات روانی و روحی میباشد. برای مثال: اغلب بیماری تنفسی، گوارشی، قلبی و عروقی، سردردها، مشکلات مفصلی و کمردرد، معدهدرد و صدها دردهای دیگر ریشه روانی دارند که با تجویز داروها درمانپذیر نمیباشند.
تحقیقات اخیر مبیّن آن است که بیماریهای روانتنی بین سنین 20 تا 40 سالگی میان افراد در ایران رایج است. به همین دلیل 85 درصد اشخاصی که به مراکز پزشکی و درمانی مراجعه میکنند، بیمارانی از گروه سایکوسوماتیک (روانتنی) و استرس میباشند. فشارهای روانی یا استرس، سبب تشدید و بحران در بیماریهای جسمانی مثل پرفشاری خون میشود که البته در چنین شرایط بحرانی، طبق تشخیص پزشک، دارو تجویز میگردد.
استرس، ماهیتاً عملکرد دوگانه دارد. استرس مثبت و خوب، استرس منفی و بد.
استرس مثبت و خوب و خفیف، استرسی است که در حد طبیعی و متعادل اگر تبدیل به فرصت شود میتواند به عنوان موتور محرکه، موجبات جنب و جوش، تحرک، پیشرفت و ترقی در انجام امور کارها و اهداف را فراهم سازد.
اما افرادی که از استرس مثبت در حد لازم و طبیعی برخوردار نباشند، بدیهی است احساس و نگرش بیخیالی، بیقیدی، انفعالی و بیخاصیتی دارند.
استرس منفی و بد، استرسی است که از حد مجاز طبیعی و تحمل آن خارج گردد و موجبات اختلالات متعددی در کلیه شئون زندگی، شغل، تحصیل و ارکان زندگی و خانوادگی فراهم سازد.
جامعه ایران یکی از جوامع پرتنش، درد و استرس تا مرز انفجار در جهان بشمار میآید. به گونهای که میزان تحمل و شکیبایی مردم در برابر درد، به شدت کاهش یافته است و غالباً با کوچکترین جرقهای حالت انفجار انبار باروت به خود میگیرند. و همواره برای تسکین دردهای جسمانی خود به پزشک مراجعه میکنند در حالی که ریشه و منشاء اغلب این دردها، «روانتنی» یا «سایکوسوماتیک» میباشد که شامل انواع استرسهای مخرب، غم و اندوه و افسردگیهای مزمن، و نیز فقدان شور و شادی و نشاط و انگیزه و همچنین عدم حاکمیت امنیت روانی و آرامش خاطر و امثالهم در جامعه میباشد.
لذا حاکمیت چنین شرایطی استرسزا و تنشهای روحی روانی در تمامی عرصههای زندگانی اعم از حوزههای اجتماعی، خانوادگی، سیاسی، مذهبی، فرهنگی، فکری، شغلی، تحصیلی و … میتواند انسان را دچار بیماریهای روانتنی و سایکوسوماتیک نماید. بعلاوه زمینه ساز ایجاد بیماری اسکیزوفرنی در برخی از افراد به شمار می رود.
شخصیت، مجموعهای از رفتارها، کردارها، گفتارها، طرز تفکر و عقیده، ثبات، متفاوت و منحصر بفرد بودن انسان تلقی میشود.
ساختار شخصیت انسان اعم از منش، خلق و خو، سرشت و طبیعت، فطرت، وجدان اخلاقی و سایر خصلتهای دیگر مبتنی بر مجموعهای از جنبههای وراثتی (ژنتیکی) و اکتساباتی مانند تعلیم و تربیت و تاثیرات محیطی میباشد که در نهایت موجبات سازگاری، تعامل و همزیستی فرد را با همنوعان و محیط خود فراهم میسازد.
حال اگر هرگونه خللی اعم از وراثتی و یا اکتسابی در ارکان و ساختار شخصیت فرد به هر نسبتی موثر و نافذ واقع شود به همان نسبت او را دچار اختلالات شخصیتی مینماید.
خاطرنشان میسازد که میزان رشد اختلالات روانی و شخصیتی در ایران نسبت به معیارهای جهانی که حدود 3/7 تا 8/39 درصد است، از حد عادی و مجاز عبور کرده و با رکوردشکنی به خط قرمز رسیده و زنگ خطر و هشدار جدی برای دولتمردان، مسئولان، سازمانها و نهادهای ذیربط و متعهد کشور به صدا درآمده است.
لذا تا بیش از این دیر نشده باید آغاز نهضتی اساسی و کارشناسانه در سطح ملی در اولویت قرار گیرد و چارهاندیشی شود. زیرا قریب به نیمی از افراد جامعهی ایران مستعد ابتلاء به اختلالات روانی از جمله: اضطراب، تشویش، بیقراری، عصبیت، یأس و افسردگی، تشتت ذهنی و پریشانی میباشند.
بدیهی است بار بسیار سنگین و کمرشکن ناشی از تشدید و شیوع بیشتر اختلالات روانی در جامعه، تاثیرات مخربی و گاهی جبرانناپذیر در تمامی شئون زندگانی مردم از جمله در عرصههای بهداشت عمومی، مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قوای انتظامی و امنیتی و سیاسی کشور بجا میگذارد.
در اینجا اجمالاً توصیه میشود که در راستای اعمال سیاست بهداشت روانی و حفظ سلامت جامعه، برای هر هزار نفر حداقل یک نفر روانشناس کارآزموده ضروری است. یعنی حدود 75 هزار نفر در سراسر کشور روانشناس با تجربه و متعهد مورد نیاز است تا بتوانند در قالب مجموعهی طرح ملی پزشک خانواده به طور موثر و مستمر در خدمت آحاد جامعه قرار گیرند.
روانشناسان و روانپزشکان، مفهوم «اضطراب» را مترادف با «دلنگرانی»، «بیم[1]» و ناراحتی می دانند. بی تردید اضطراب، از ترس ریشه می گیرد. این دو نوع هیجان یعنی «اضطراب» و «ترس»، با یکدیگر ارتباط دارند و شخص اغلب قبل از آن که دچار اضطراب شود، میترسد. اما مفهوم هر یک از آنها در جایگاه خود متفاوت میباشند.
آنچه که شخص در مورد آن مضطراب است، به این دلیل میباشد که قبلاً برای او رخ داده است. و لذا اکنون می ترسد که مبادا مجدداً برایش اتفاق بیفتد.
اما ممکن است آدمی درباره عواملی نگران و مشوش باشد که هرگز برای او رخ نداده است. برای مثال؛ فردی از این که دوست و شریک صمیمی خود را از دست بدهد و یا شغل و جایگاه و مقام خود را از کف بدهد، یا دچار بیماری صعبالعلاجی شود یا در برابر فشار فقر و تنگدستی تاب نیاورد، دستخوش اضطراب می گردد. در واقع «فرامن» موجبات نگرانی و احساس گناه را برای او تدارک میبیند تا جایی که او را دچار ترس م ینماید و عملی را که فکر میکند مستحق آن می باشد مرتکب میشود.
از آنجایی که روند پیشرفت علم و دانش فناوری بویژه در نیم قرن اخیر در تمامی عرصههای زندگی بشر با سرعت نجومی غیر قابل وصفی از نظر کمی و کیفی در حال گسترش و تعمیق است، اما بر عکس روند اخلاقیات، معنویات، الهیات و اعتقادات مذهبی و دینداری غالباً رو به تنزل و انحطاط و پریشانی و اختلالات روانی از جمله اضطراب، همچنان رو به افزایش میباشد. بدیهی است تا زمانی که بشر به خویشتن خویش بازنگردد، یعنی به خودشناسی، خودسازی و خداشناسی رجوع پیدا نکند، بیتردید در عرصهی این «قرن اضطراب»، مستهلک و مضمحل خواهد شد.
هنگامی که انسان مراحل خودشناسی، خودسازی و خداشناسی را عمیقاً طی کند و به خویشتن خویش بازگردد، بیتردید و به طور قطع وارد مدار منظومه انرژی لایتناهی الهی قرار میگیرد و با تمام وجود خویش به این آیه شریفه معتقد و مقید شده و دیگر هیچ استرس، اضطراب، پریشانی، بیقراری، افسردگی و یأس در تار و پود او نفوذ، رسوخ و تأثیر نخواهد کرد و بنابراین آرام جان میگیرد:
اَلابِذِکراللهِ تَطمَئِنَ القُلُوب. مَن اَعرَضَ عَن ذِکری فَانَّ لَهُ مَعیشَتهً ضنکا.
«ای انسانها با ذکر خدا، دلها آرام میگیرد. کسی که از خدا روی برگرداند زندگی برای او سخت می شود».
[1] ) Apprehension.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.