برای دانلود مشخصات و فهرست بر روی روان شناسی عمومی جلد 2 کنید.
اختلال افسردگی از زمان بابلیها شناخته شده بود. کلمه Depression یا افسردگی ازعبارت لاتین Deprimere به معنای در هم فشرده شدن مشتق شده است. لذا افسردگی به مفهوم فسردگی، انجماد، جمود، درهم فشرده شدن روح، غم و اندوه یا احساس بیارزشی و بیخاصیتی است. در اواخر قرون وسطی، رهبران مذهبی اروپا بر این عقیده بودند که افسردگی به واسطهی نفوذ و تسلط ارواح شیطانی بر انسان بوجود میآید.
«مارتین لوتر»، اصلاحطلب مذهبی آلمانی طی اظهار نظری چنین نوشت: «همه ی سنگینی روح و مالیخولیا از شیطان سرچشمه میگیرد» کاربرد این اصطلاح مالیخولیا یا ملانکولیا، نسبت به افراد افسرده را جنزده و شیطانی مینامیدند. به همین علت سالیان متمادی بیماران افسرده بویژه از نوع مزمن آن را با روشهایی مانند شلاق زدن (برای خارج کردن ارواح شیطانی و جن) و جنگیری تحت درمان قرار میدادند.
بیماری افسردگی[1] ناشی از بروز تغییر اساسی و اولیه خلقی در انسان است یعنی تغییر خلق وخو در جهت غمگین شدن میباشد و در صورت مداومت احساس غم و اندوه، ممکن است برای روزها،هفتهها، ماهها، سالها استمرار یابد و در مراتب و درجات مختلفی به همراه دگرگونیهایی در نحوه تفکر، رفتار، گفتار و نیز از نظر روحی و جسمی بروز و ظهور کند.
افسردگی حالتی قوام با کاهش انرژی و بنیه همراه است، زیرا بیمار افسرده احساس خستگی، اضطراب، عجز و یأس میکند و توان و تحمل کوچکترین مشکلات و سختی را ندارد و فاقد قدرت اراده و تصمیمگیری میباشد و علاقه، انگیزه، ابتکار و خلاقیت نه تنها از خود نشان نمیدهد بلکه گریزان بوده و از عدم توانایی خویش رنج میبرد. بیمار احساس میکند که قوای ذهنی، فکری و حافظهاش مضمحل و ناکارآمد شده است. همچنین احساس حقارت بر میزان اندوه و توهم و مالیخولیای او میافزاید. بیماران افسرده از نوع واکنشی، غالباً با مسئولین مافوق خود در محل کار درگیری ایجاد میکند و در خانه با همسر و فرزندان خود مشکل دارد و سعی میکند به گوشهگیری و غزلتنشینی بپردازد.
بیمار، درباره خود و محیط و آیندهاش، استنباط و قضاوت منفی و نادرستی دارد زیرا تفکر و ذهنیت سیاه و بدبینانهای او را احاطه کرده و روابطش را با دیگران مغشوش و مختل نموده است و موجبات ناراحتی خویشتن و مخاطبان خود را فراهم میسازد.
مطمئنترین و دقیقترین طریق برای تشخیص افسردگی، مصاحبهی کامل و جامع با بیمار است و نیز جمعآوری مدون اطلاعات و قرائن از نظر جنبههای وراثتی و تربیتی در خصوص چگونگی رفتار، کردار، گفتار، اندیشه و مشاهدات علائم بالینی واکنشهای بیمار میباشد.
فرد بیماری که افسردگی او ناشی از اختلال خلقی است، محتوای طرز فکری، تمرکز فکری، نقطهنظرات، برداشت و قضاوت بیمار دستخوش تغییرات میشود به گونهای که فعل و انفعالات ذهنی به کندی و با دشواری اعمال میگردد لکن آن به طور صحیح انجام میگیرد.
فرد افسرده، اوقات زیاد و نیرویی بیش از حد عادی صرف فکر کردن میکند و موجبات خستگی و کسل شدن او را فراهم میسازد.
برای مثال: هنگامی که بیمار به مطالعه میپردازد، بر اساس تداعی و معانی واژهها، موضوعات و مسائل ذیربط، ناخودآگاه افکار گوناگونی به ذهن هجوم آورده و اتاق ذهنی را موقتاً تصرف عدوانی میکند و رشتهی فکری او را از هم میگسلد یعنی رشته فکری دستخوش انقطاع پی در پی میشود و از اصل مطلب مورد نظر دور میسازد تا آنجایی که ممکن است ساعتها در افکار و تخیلات مختلف مستغرق و غوطهور شود و وقتی که به خود میآید متوجه میشود که تنها نگاهش به صفححه کتاب دوخته شده و به جز چند سطری چیزی مطالعه نکرده است و یا در حین انجام کارهای روزانه نیز ممکن است همین روال و اتفاق به گونهای رخ دهد. لذا ماهیتاً پراکندگی و از هم گسیختگی فکری و عدم تمرکز فکر و ذهن و یا مغشوش بودن آن از علائم بارز بالینی این بیماری افسردگی بشمار میرود.
از آنجایی که شالوده و ماهیت فکری بیمار، غم و اندوه و حزن است، نه تنها او در برابر حل مسائل و مشکلات زندگی، خود را عاجز و ناتوان میبیند بلکه حتی در اتخاذ تصمیم در انجام سادهترین کارهای روزمره را بغرنج و دشوار و یا گاهی ناممکن میداند.
بیمار افسرده، در انجام کارها دچار شک و تردید میشود و از طرفی به خاطر بیکاری و انفعال، احساس بیخاصیتی، بطالت، طفیلی و سربار خانواده و جامعه بودن میکند.
غالباً مبتلایان به افسردگی خلقی، علاقه و تلاشی برای بهبود ناراحتی خود نشان نمیدهند و لذا این بیماری آنها ممکن است مدتهای مدیدی ادامه یافته و به صورت افسردگی بالینی مزمن در آید. به گونهای که اغلب علائم سایر اختلالات روانی از جمله وسواس، اضطراب، ترس و هراس شدید مرضی مستمراً رخ بنمایاند.
خلق انسان در حالت طبیعی قادر است که با شرایط محیط سازگاری داشته باشد لکن خلق افسرده شده مزمن فاقد این قابلیت میباشد زیرا چنین افسردگی، حالتی هیجانی است که منجر به کاهش و یا فقدان قابلیتها و شایستگیها میشود.
وقوع یک تغییر یا انحراف در حالت طبیعی، خلق و رفتار به حالت افسردگی بر حسب شدت و طولانی و مزمن شدن آن، جنبهی بیمارگونه و مرضی به خود میگیرد. لذا خلق، یک استعداد عاطفی زیرساختی شخصیتی شامل گرایشهای هیجانی و غریزی بوده و به حالتهای روحی و روانی ما، جنبهی دوگانه مطبوع یا نامطبوع میدهد یعنی بین دو قطب لذت و رنج، در حال نوسان میباشد.
طی تحقیقات به عمل آمده از هر سه نفر، یک نفر در مقاطع مختلف زندگی به دورهای از افسردگی دچار میگردند و از سویی، میزان ابتلاء به افسردگی در زنان دو برابر مردان گزارش شده است.
خاطر نشان میسازد میزان رشد اختلالات روانی و شخصیتی بویژه در گرایش و ابتلاء شدید به افسردگی در ایران نسبت به معیارهای جهانی که حدود 3/7 تا 8/39 درصد است، از حد متعارف و مجاز بالا رفته و با رکوردشنی از خط قرمز عبور کرده و زنگ خطر و هشدار جدی برای دولتمردان، مسئولان، سازمانها و نهادهای ذیربط و متعهد کشور به صدا درآمده است.
لذا تا بیش از این دیر نشده باید آغاز نهضتی اساسی و کارشناسانه در سطح ملی در اولویت قرار گیرد و چارهاندیشی شود. زیرا قریب به نیمی از افراد جامعهی ایران مستعد ابتلاء به اختلالات روانی از جمله: اضطراب، تشویش، بیقراری، عصبیت، ناامیدی و افسردگی، تشتت ذهنی و پریشانی میباشند.
بدیهی است بار بسیار سنگین و کمرشکن ناشی از تشدید و شیوع بیشتر اختلالات روانی در جامعه، تاثیرات مخربی و گاهی جبرانناپذیر در تمامی شئون زندگانی مردم از جمله در عرصههای بهداشت عمومی، مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی کشور به جا میگذارد.
در اینجا اجمالاً توصیه میشود که در راستای اعمال سیاست بهداشت روانی و حفظ سلامت جامعه، برای هر هزار نفر شهروند حداقل یک نفر روانشناس کارآزموده در نظر گرفته شود. یعنی حدود 75 هزار نفر در سراسر کشور روانشناس با تجربه و متعهد مورد نیاز مبرم است تا بتوانند در قالب مجموعهی طرح ملی پزشک خانواده به طور موثر و مستمر در خدمت آحاد جامعه قرار گیرند.
[1] ) Depression
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.