به نام خدا
مقدمه :
فلسفه یا خِرَددوستی (Philosophy) دوستدار دانش، دانشی است که به تفکر درباره مسائل بنیادین و اساسیای که در جهان و زندگی با آنها روبرو هستیم مثلاً هستی، واقعیت، آگاهی، ارزش، خِرَد، ذهن و زبان؛ میپردازد.
تفاوت فلسفه با دیگر راههای پرداختن به مسائل، رویکرد نقّادانه و معمولاً سازمان یافته فلسفه و تکیه آن بر استدلالهای عقلانی و منطقی است. با این اوصاف، اگرچه فلسفه، پژوهشی تخصصی است و به فیلسوفان اختصاص دارد اما ریشهاش در نیازهای مشترک مردمی است که هر چند فیلسوف نیستند اما به این نیازها آگاهند.
فلسفه تفکر است. تفکر درباره کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که در جهان و در زندگی با آن ها روبه رو هستیم. فلسفه وقتی پدیدار می شود که سئوالهایی بنیادین درباره خود و جهان می پرسیم. تعاریف گوناگونی برای فلسفه از نظر فیلسوفان:
افلاطون: فلسفه لذتی گرامی است؛ خاستگاه فلسفه، شگفتی در برابر جهان است.
ارسطو: فلسفه علم به موجودات است از آن سو که وجود دارند.
ویتگنشتاین: فلسفه نبردی است علیه ذهن افسون زده شده، توسط زبان.
کانت: فلسفه شناسایی عقلانی است که از راه مفاهیم حاصل شده باشد. فیشته: فلسفه علمِ علم یا علم معرفت است.
یوهان فریدریش هربارت: فلسفه تحلیلِ معانی عقلی است.
ابن سینا: فلسفه آگاهی بر حقایق تمام اشیا است؛ به قدری که برای انسان ممکن است بر آنها آگاهی یابد.
سیسرون: فلسفه عبارت است از: علم پیدا کردن، به شریفترین امور و توانایی استفاده از آن به هر وسیله ای که ممکن شود.
ملاصدرا: فلسفه استکمال نفس انسان، از طریق معرفت یافتن به حقایق موجودات است؛ همان گونه که در خارج هستند و نیز؛ حکم حقیقی به وجود آنها با برهان و نه با ظن و گمان و تقلید، به قدر توانایی انسانی است.
هگل: فلسفه، بحث در امر مطلق است.
توماس هابز: فلسفه علم به روابط علت و معلولی میان اشیاست.
وونت: کار اساسی فلسفه متحد ساختن تمام معرفتهایی است که از راه علوم مختلف بدست میآیند تا به این ترتیب مجموعه ای واحد و پیوسته ایجاد شود.
کریستیان وولف: فلسفه، علم به موجودات ممکن است؛ یعنی بر هر چه ممکن است، بالفعل حالت تحقق پیدا کند.
امام خمینی (ره) : «کسانی که شایستگی برای خواندن فلسفه دارند، به طوری که منحرف نشوند، کماند.»
به گفته استاد سیدیحیی یثربی « اگر عشق به فلسفه و تفکر فلسفی کسی را به این راه وادارد و او از عهده آن بر آید جداً گام در راه فلسفه نهاده است و میتواند تا آنجا که برایش امکان داشته باشد، پیش برود.
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند (حافظ)
هر شغل و حرفه و رشتهای مدعیان زیادی دارد، اما شایستگان آن اندک هستند. عنوان فیلسوف نیز بر افراد زیادی اطلاق میشود، اما کسانی که شایسته این عنوان باشند، اندک هستند.
میتوان با خواندن چند کتاب فلسفی و یا به دست آوردن مدرک دانشگاهی در رشته فلسفه خود را از جمله فیلسوفان دانست! ولی، باید توجه داشت که ادعا آسان است، اما شایسته آن عنوان بودن دشوار. سخن عین القضات در مورد عرفان می تواند در همه رشتهها صادق و جالب توجه باشد. او میگوید روزی هزاران جنازه به گورستان میبرند که یکی از آنها به شک و حرکت فکری نرسیده است و از هزاران کسی که به شک میرسند و به حرکت در میآیند، یکی نیست که راه را تا پایان ادامه دهد و در نیمه راه متوقف نشود.
و از هزاران کسی که راه ادامه میدهند، یکی نیست که شایسته حضور و عنوان عرفان باشد! سپس چنین ادامه میدهد که «زینهار! تا نپنداری که این آسان کاری است»!
آری، شایسته عنوان فیلسوف بودن آسان نیست. حافظ درباره سلوک عرفانی میگوید:
در ره منزل لیلا که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
در راه تفکر فلسفی که با هزاران دشواری همراه است، شرط اول قدم آن است که هیچ چیزی در ذهنت نداشته باشی! از اینجاست که برخی از باریک اندیشانِ گذشته ما نخستین وظیفه هر انسان بالغ را «شک» میدانند.
شک، یعنی آنچه در ذهن داری و در حقیقت آنچه به ذهنت ریختهاند و به تو تدریس و تلقین کردهاند، همه را زیر ذرهبین ببری و از نو ارزیابی کنی. قرنها پس از این باریک اندیشان معتزلی، یعنی جباییها (قرن سوم و چهارم هجری)، دکارت (مرگ1650 م.) شک را اساس حرکت فکری و تفکر فلسفی دانست و به این وسیله به متفکران اروپایی راه و روش درست اندیشی نشان داد.
چرا باید ذهن را تخلیه کرد؟
تخلیه ذهن و لزوم شک در آغاز حرکت فکری به خاطر آن است که اگر ذهن نتواند با قدرت اندیشه و استدلال گزارههای درست را از نادرست تشخیص دهد، هرگز قدرت تفکر فلسفی پیدا نخواهد کرد و اگر بتواند، باید کار خود را از گزارههایی آغاز کند که هم اکنون در ذهن دارد.
اینک کتابی که تحت عنوان« فلسفه و فیلسوفان » ( از سقراط تا امام خمینی ) در پیش رو دارید ، اینجانب در حد بضاعت ، مطالعه و پژوهش، تدوین کرده ام. اما به قول حضرت حکیم ابوعلی سینا ، اعتراف به نادانی خویش ، بزرگترین دانش است. « تا بدانجا رسید دانش من، که بدانم همی نادانم » . امید است این کتاب حاضر که به زیور طبع آراسته شده است ، مورد استفاده دانشجویان و علاقه مندان به رشته فلسفه قرار گیرد . با سپاس و احترام
احمد علامه فلسفی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.