به نام خدا
مقدمه :
کشور بولیوی از شمال و شرق با برزیل، از جنوب با آرژانتین و پاراگوئه و از غرب با شیلی و پرو همجوار است. جمهوری بولیوی کشوری محصور در خشکی، در مرکز آمریکای جنوبی است. پایتخت آن بهطور رسمی و در قانون اساسی شهر سوکره ذکر شده اما دولت این کشور در شهر لاپاز مستقر است. جمعیت بولیوی ۱۰ میلیون نفر و زبانهای رسمی آن اسپانیایی، کچوآ، آیمارا و ۳۴ زبان دیگر بومی است. واحد پول این کشور بولیویانا نام دارد و نظام حکومتی آن دموکراسی است.
۵۵ درصد مردم بولیوی از تبار سرخپوست، ۳۰ درصد مستیزو (دورگه سرخپوست و سفیدپوست) و ۱۵ درصد سفیدپوست هستند. دین مردم بولیوی مسیحیت است. ۷۸ درصد مردم بولیوی پیرو کلیسای کاتولیک رومی، ۱۶ درصد پروتستان و ۳ درصد نیز پیرو دیگر شاخههای مسیحیت هستند.
پیش از استعمار اروپاییان منطقه کنونی بولیوی بخشی از امپراتوری سرخپوستان اینکا بود. امپراتوری اسپانیا در سده شانزدهم این منطقه را تسخیر کرد و در خلال دوران استعماری اسپانیا، این سرزمین «پروی علیا» نام داشت و جزو قلمروی نایبالسلطنه پرو بهشمار میآمد، قلمرویی که بیشتر مستعمرات اسپانیا در آمریکای جنوبی را در بر میگرفت. پس از اعلام استقلال این منطقه در سال ۱۸۰۹، این منطقه با ۱۶ سال جنگ روبرو شد و این جنگها در ۶ اوت ۱۸۲۵ به تشکیل جمهوری بولیوی انجامید که که از نام سیمون بولیوار، رهبر انقلابی، گرفته شدهاست. تاریخ کشور بولیوی به پنج بخش تقسیم میشود که عبارتند از:
1- دوران استعمار 2- جمهوری و ناپایداری اقتصادی 3 – پیدایش جنبش انقلابی ملی گرایان
4- دولتهای نظامی: گارسیا مزا نجادا و هرنان سیلز زوازو 5- سانچزدی لوزادا و بانزر: آزاد کردن اقتصاد
در سال ۱۹۸۰، ژنرال لویس گارسیا مزا تجادا، کودتایی خشونتآمیز و ظالمانه انجام داد که مورد حمایت مردمی واقع نشد. او با وعده اینکه فقط یک سال قدرت را در دست خواهد داشت، مردم را آرام کرد. (پس از پایان سال او در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که از حمایت مردمی برخوردار است و گفت “بوئنومی کوئدو” یا “بسیار خوب: من در رأس کار باقی میمانم” (و پس از مدتی بر کنار شد) دولت او به خاطر نقص حقوق بشر، دادوستد مواد مخدر و مدیریت غلط اقتصادی بد نام بود و در دوران ریاست جمهوری او، تورم که بعدها اقتصاد بولیوی را فلج کرد، بسیار محسوس بود. وی پس از مدتی به جرم قتل دستگیر شد، سپس برزیلیها او را تحویل مقامات بولیوی دادند و نهایتاً محکوم به ۳۰ سال حبس با اعمال شاقه در سال ۱۹۹۵ گردید.
پس از شورش نظامی که گارسیا مزا را در سال ۱۹۸۱ بر کنار کرد، دولت نظامی دیگر در طی ۱۴ ماه با مشکلات روبه افزایش بولیوی درگیر بودند. ناآرامیها ارتش را مجبور کرد تا کنگره بولیوی را تشکیل دهد و اجازه انتخاب یک مدیر اجرایی جدید را به آنها بدهد. در اکتبر ۱۹۸۲، بیست و دو سال پس از اولین دوران مسئولیتش در ۱۹۵۶-۶۰ هرنان سیلز زوازو دوباره رئیس جمهور شد. تنشهای اجتماعی که به خاطر عدم مدیریت اقتصادی و منحف رهبری شدیدتر میشد. او را مجبور کرد که از قدرت چشم پوشی کند و انتخابات را یکسال زودتر از موعد برگزار کند.
سانچز دی لوزادا سیاست تغییر ساختار اجتماعی و اقتصادی را با جدیت در پیش گرفت. یکی از بزرگترین اقدامات وی برنامه جمعآوری سرمایه بود که باعث شد سرمایهگذاران، که اکثراً خارجی بودند، مالکیت و مدیریت %۵۰ از بنگاههای اقتصادی عمومی مانند شرکت نفت ایالتی سیستم ارتباطات سیار، خطوط هواپیمایی، راه آهن و تجهیزات الکتریکی را در دست بگیرند. اصلاحات و بازسازی اقتصاد مورد مخالفت برخی اقشار جامعه بود که گاهی شکایات اعتراضآمیزی مخصوصاً در لاپاز و منطقه رشد کوکا در چاپاره، در سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ ارائه میکردند. دولت سانچز دی لوزادا سیاستی را در پیش گرفت که نیروی انسانی در اختیار کسانی بگذار که بطور داوطلبان اقدام به ریشه کن کردن گیاه کوکا در منطقه چاپاره میکردند. این سیاست باعث کاهش تولید کوکا شد، ولی در اواخر دهه ۹۰ میلادی، بولیوی یک سوم کوکای مورد نیاز دنیا که به کوکائین تبدیل میشد را تولید میکرد.
انتخابات ریاست جمهوری بولیوی در سال ۲۰۰۵ در تاریخ ۱۸ دسامبر برگزار شد. دو کاندیدای اصلی خوان اوو مورالس آیما از حزب حرکت به سوی سوسیالیسم (MAS) و جورج گوئیروگا، رهبر حزب نیروی اجتماعی و دمکراتیک (PODEMOS) و رهبر سابق حزب فعالان دمکراتیک ملیگرا (ADN) بودند. مورالس در انتخابات با کسب ۵۴ درصد آرا پیروز شد که چنین اکثریتی در طول انتخابات بولیوی بینظیر بودهاست. او در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۶ برای یک دوره پنج ساله سوگند یاد کرد. قبل از مراسم شروع به کار رسمی در لاپاز، او یک مراسم تشریفاتی ملی را در یتاواناکو و در مقابل هزاران نفر از مردم بومی و نمایندگان جنبشهای اجتماعی از سراسر آمریکای لاتین، برگزار کرد. مورالس عنوان کرد که ۵۰۰ سال مستعمره بودن به پایان رسیده و اکنون آغاز دوران خودمختاری است.
روابط ایران و بولیوی از سال ۲۰۰۷ آغاز شد. عمده دلیل شروع این دور از روابط را میتوان روی کار آمدن اوو مورالس در سال ۲۰۰۶ به عنوان هشتمین رئیسجمهور بولیوی دانست که تمایلات ضد امپریالیستی داشته و جهتگیری جدید در تاریخ سیاست خارجی بولیوی را نشان داده بود. همچنین پس از ملی کردن صنعت نفت برزیل و قطع ارتباط با آمریکا بود که لزوم برقراری ارتباط با کشوری فرامنطقهای احساس کرد و ایران همان حامی و مدافع بولیوی در مقابل آمریکا بود. از طرف دیگر در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد روابط ایران با کشورهای اروپایی به سردی گرایید اما در عوض روابط مستحکمتری با کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی برقرار شد. ایالات متحده آمریکا برای انقطاع روابط دو کشور همواره مبادرت به فشارهای دیپلماتیک به بولیوی نموده است که کارساز نبوده. از عمده دلایل ایجاد و توسعه این روابط را میتوان سرمایهگذاری ایران در صنعت و انرژی این قبیل کشورها دانست.
…، اینک کتابی را که تحت عنوان « جمهوری بولیوی » پیش رو دارید ، مولف تلاش خود را آن بکار برده است تا این اثر به نحو مطلوب به زیور طبع آراسته شود تا مورد استفاده علاقه مندان برای آشنایی با این کشور، قرار گیرد .
با سپاس و احترام احمد علامه فلسفی
فهرست عناوین کتاب
مقدمه………………………………………………………………………………………..3
فصل اول –جغرافیا……………………………………………………………………..11
( موقعیت جغرافیای- جغرافیای طبیعی- جغرافیای انسانی )
فصل دوم-تاریخ…………………………………………………………………….15
( تاریخ باستان و معاصر- وقایع مهم تاریخی – فهرست رهبران کشور )
فصل سوم – فرهنگ……………………………………………………………….33
فصل چهارم- اوضاع اقتصادی…………………………………………………35
فصل پنجم -ساختار سیاسی و حکومتی ……………………………………39
فصل ششم – روابط جمهوری اسلامی ایران با جمهوری بولیوی………57
فصل هفتم – جاذبه های گردشگری ، کاخ ها وموزه ها…………………..77
جمهوری بولیوی در یک نگاه :
پایتخت ………………………….سوکره / لاپاز
بزرگترین شهر………………….. سانتا کروز د لا سئیرا
زبان رسمی…………………….. اسپانیایی، کچوآ، آیمارا ، گوارانی و ۳۴ زبان دیگر بومی
نوع حکومت…………………… جمهوری
رئیسجمهور …………………… اوو مورالس
نخستوزیر…………………….. سارا بکمن
مساحت…………………………. ۱٬۰۹۸٬۵۸۱کیلومتر مربع
جمعیت……………………….. 10 میلیون نفر
واحد پول………………………. بولیویانو (BOB)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.